توضیحات :
تحقیق درموردتئاتر و سینمادر 28 صفحه ، قالب Word قابل ویرایش.
بخشی از متن :
مقدمه :
تئاتر هنري بسيار قديمي از زمان قرون وسطي وجود داشته است ولي سينما در حقيقت سالها بعد پديد آمد و در ابتدا ي کار به علت هجوم سيل عظيمي از مردم به سوي اين هنر که برايشان جذاب بود باعث گشت کار تئاتر کسادگردد و مخالفاني براي سينما قدبرافراشتند و آن را ضدخلاق و ترويج دهنده فساد دانستند و در حقيقت نوعي جنگ ميان نهاد قديمي و جديد پديد آمد و بالاخره سينما پيروز شد با وجود سنگ اندازهاي زياد و ماندگار شد .
در نظر سطحي فيلمهاي سينمايي داستاني شباهت نزديک به نمايشهاي تئاتر نشان مي دهند ريشه فيلمها تجاري سالهاي اوليه قرن حاضر را نيز بايد در همين يافت اما از چند جنبه اساسي با تئاتر فرق دارد : سينما با لقوه توان بصري دقيق و روشنتر هنرهاي تصويري را در خود دارد و به علاوه قابليت روايي آن نيز از تئاتر بيشتر است .
در قلمرو روايي آن نيز از تئاتر بيشتر است .
در قلمرو روايي در امر روانشناسي و درامر رفتاري ويليام وايل در گزينش نمايشنامه روبا ه هاي کوچک نوشته ليلياني هلمن هيچ ترديدي به خود راه نداد و همه آن را باهمان تماميت تئاتري خود به فيلم برگردانده .
مقوله سينما و تئاتر هر دو از جهاتي در هنر جايگاهي دارند و از جهاتي هم در مقوله لذت بدن انسان و به گونه اي سرگرم کردن وي مي توان به حساب آورد ولي لذتي که از اين دو انسان مي برد بسيار با هم تفاوت دارند لذت تئاتر يک لذت والاتر و اصيل تر و حتي مي توان گفت اختلافي تر از لذت فيلم ديدن در سينما مي باشد ظاهراً و جدانمان بيدار مي شود در حقيقت انگار سينما نوعي کاهش ناگزير ولتاژ و اتصال کوتاه مرموز زيبايي شناختي ما را از تنش خاکي که بخش عمده تئاتر است محروم مي سازد تفاوتهاي شايان ديگري در اين ميان وجود دارد «از هر نظر که بخواهيم به تئاتر و سينما نگاه بيندازيم در حقيقت از تمامي جهات به هم نزديک اند و هم دوراند .
ولي در اين ميان برهم تاثيراتي متقابل دارند در سينما مي توان با استفاده از فنون مختلف ما نند کم کردن يا افزودن سرعت روي هم قرار دادن تصويربا فيلمبرداري با حرکت دوربين روي را نمي توان بر روي صحنه تئاتر نشان داد و به روشي آن را تقليد کند اما ميتوان کاري را که در سينما انجام مي گيرد و تئاتر توانسته آن را تقليد کند و آن فلاش يک است بازگشت به گذشته است و حتي بسياري از کارگردانيان در تئاتر خود از فيلم هاي سينمايي استفاده نمودند مثل آيزنشتاين در يک نمايشنامه خود به نام زرنگترين که دم به تله مي دهد که در سال 1924 به اجرا نهاد از صفحه هايي که به صورت فيلم پخش مي شود استفاده نمود.»
تئاتر بر سينما بسيار ژرف مي باشد به طور کلي در بسيا ر از فيلمهاي سينمايي ميتوان تئاتر را لمس نمود مخصوصاً در فيلمهاي خانوادگي و خصوصي و روانشناسي و باز ميتوانيم ببينيم اين فيلمها بر عکس فيلمهاي پرجنب و جوش و بسيار چشمگير بر تعداد محوري شخصيت متمرکز ميشود و در مکاني بسته نقش خود را ايفا ميکنند و روابط و کشمکشها را بسيار دقيق نشان ميدهند مثل اينگماربرگمن فيلمساز يست که در آثار خود از صحنه تئاتري بهره برده است مانند صحنههاي از زندگي زناشويي لبخندهاي يک شب تابستان يا فريادها و نخها مي توان تئاتر را کاملا حس نمود .
در نهايت به جاي آنکه اين دو وسيله بيان را رقيب يکديگر بدانيم بهتر است که آنها راچون دوشکل نمايشي در نظر بگيريم که هر يک هنر خاص خود و توانايي غني کردن يکديگر را دارند .
پيش گفتار:
غالبا از خود پرسيده ام که از صفحه تئاتر يا پرده سينما کدام يک را بيشتر دوست دارم معمولا پاسخ هر دوبوده است .
البته نفس کارچه روي صفحه و چه در پرده سينما يکسان است منتهي تنها ازنظر تکنيک با هم متفاوتند .
و زماني که در روز جلسه اول تاريخ سينما قضيه تحقيق سينما و .... مطرح گشت در ذهن خود فورا به سراغ سئوال قديم خود که سينما و تئاتر چه تفاوت و شباهتي دارند و اين موضوع را براي تحقيق انتخاب نمودم و منابع زيادي در اين رابطه يافتم و براي سوال خود جوابي پيدا کردم و زماني که خواستم به نگارش اين تحقيق بپردازم ديدم گستردگي اين تحقيق بسيار زياد است، رفتم و اين جوابي قانع کننده بسيار زياد است پس تصميم گرفتيم که ابتدا تئاتر اين دو را نسبت به هم نوشته و بعد در مورد يک تفاوت شايان ذکر اين دو که همان بازديگر نيست رو مورد توجه قرار دهم و دراين تحقيق و به ايجاد رسيدم که تئاتر و سينما بسيار از هم تأثير گرفتند در اين منابع گاهي ذکر صحنهاي از يک فيلم شده بو و من فورا به سراغ آن صحنه از فيلم رفته و شباهت آن تئاتر را مي بافتم و تفاوتهاي زيادي نيز دارند در حقيقت دليل اصلي اين که من در تحقيق خود بازيگري در سينما و تئاتر را باهم مقايسه کردم دليل خواندن اين جمله در کتاب سينما چيست آندره بازن بود:
1- در تئاتر وجود انسان بسيار اهميت دارد ولي درام در سينما مي توان بدون بازيگري باشد مثلا دري که به شدت بسته مي شود رقص برگي در باد و امواجي که خود رابه ساحل مي کوبند ومي توانند تئاتري دراماتيک را تشديد کنند در برخي از شاهکارهاي سينما يي انسان تنها به صورت سياهي لشکر است و به عبارت ديگر طبيعت نقش اول را ايفا ميکند و انسان نقش دوم را مثل فيلم نانوک و مرد آرام موضوع مبارزه انسان با طبيعت است باز نميتوان آن را با کنش تئاتري مقايسه کرد زيرا که سرچشمه و محرک اصلي کنش طبيعت است نه انسان».
و اين جمله مرا واداشت تا به اين برسم که تفاوت بازيگري در سينما و تئاتر در چه ميباشد. و علت ديگر اين بود که من هرگز درک نکردم چرا بازيگر خوب تئاتر در سينما خوب کار نميکند. در هر صورت به طريقي به تمامي جوابها رسيدم ولي در جمع بندي مطالب بسيار مشکل داشتم زيرا مطلب بسيار گسترده بودند در هر صورت با تلاش زياد اين تحقيق را به پايان رساندم . اميدوارم رضايت شما را جلب نمايم.
سينما حضوري غايب و تئاتر حضور زنده :
بسياري از منتقدان در غير مادي بودن تصوير بر پرده سينما چيزي را ديده اندکه شگفتي عميقتر هنرهفتم را تشکيل مي دهد در حقيقت بسيار بر توهم در تئاتر تاکيد شده است اما باز سينمايي با وجود تصويري دو بعدي بر روي پرده سفيد تو هم انگيزتر است تصوير حضوري غايب است همه چيز در آن توهي است برجستگي عمق فضا ماديت اشيا و شخصيتهاي فيلم :زيرا از تعدادي تصوير که مدتي روي پرده سينما مي افتد براي ما توهم واقعيت را ايجاد مي کند و دقيقا رويا مي ماند .
شباهت ميان تصوير سينما و تصويري که در خواب مي بينيم زياد است «کرسبيتان متزا مورد تاکيد قرار ميدهند وي با شرح و بسط اين شباهت نتيجه ميگيرد که سينما بيش از ساير هنر پاي تجسمي به بخش خيال و ضمير ناخو د آگاه ما ارتباط دارد.
سينما هنر غايب و تئاتر هنر حضور است همه چيز در اين تناقص خلاصه مي شود در واقع اگر مجموعه عناصر ديداري و شنيداري را که کل نمايش تئاتر را تشکيل مي دهند مورد بررسي قرار مي دهيم ملاحضه مي کنيم که اين عناصر در سينما هم وجود دارد متن کلما سيون صداپردازي موسيقي لباس دکور حرکات بيان پيکر و بيان چهره آنچه که سينما کم دارد آزمون حضور است.
اتحاد ميان بازيگران و تماشاگران آن گونه که در تئاتر است در سينمانمي تواند وجودداشته باشد درروي صحنه ميان آفرينش و بازي هنر پيشگان و ارتباط تماشاگران که بازي بازيگران را مي نگرند همزماني وجود دارد ولي در سينما ميان آفرينش فيلمبرداري صحنه و ارتباط «برپرده آوردن فيلم در برابر تماشاگران» فاصله وجود دارد اين فاصله تنها زماني نيست بلکه زيبا شناختي نيز هست زيرا صحنه به صورت متوالي گرفته نمي شود بعد از اتمام فيلمبرداري در جريان مونتاژ برخي صحنه يا جابه جا يا کوتا ه و حذف مي شوند و با دستکاريهايي در رنگ صورت مي گيرد .
قدرت تاثير گذاري که در تئاتر با حضور فيزيکي بازيگر صورت مي گيرد خيلي بيشتر از سينما است به همين علت نويسندگان تئاتر حق نمايش کارهاي خشونت آميز را در دوره کلاسيک نداشته ولي در سينما به راحتي و بي پرواتر صحنه هاي عاشقانه و خشونت آميز را مينويسند نويسندگان و تماشاگران ميبينند ولي اگر همان صحنه با را در تئاتر ببينند با بازيگران زنده مي ريختند به هم. پس مفهوم حضور زنده براي تشخيص تفاوت تئاتر و سينما اساسي است حتي در انگلستان تئاتر را تئاتر زنده مي نامند در حالي که سالن سينما را کافي از تصاوير خوانده اند.
بازيگري در سينما و تئاتر :
بازيگري با تمام وجود چهر قيانه صداي خود هنر آفريني مي کند وظيفه او اين است که خويشتن را با نقشي که به عهده دارد يکي سازد صدا، طرز سخن گفتن حالتهاي قيافه و به طو ر کلي همه اعمال و انديشههاي او با نقشي که دارد تطبيق کند با زيگر که خود موجود زنده است و ا ز خود اخلاقي و رفتاري دارد بايد همه آنها را فراموش کند و همه وجود وضع قيافه و همه چيز و حتي احساس ديگري را نشان دهد و نقش يک انسان ديگر را باز ي کند .
بازيگر مثل هر انسان زنده صاحب صدا و چهره و قيافه و حالتي است که با سرشت او آميخته است و متخصص به خود اوست .
1- «بازيگر اين همه را تغيير ميدهد تا بتواند خودش را با نفش که به عهده اش مي گذارند تطبيق دهد. با توصيف هگل در ورد بازيگري مي توانيم بفهميم که بازيگري کار چندان آساني نيست وا ز خود گذشتگي بسيار مي خواهد ولي نگراني بي مورد است زيرا اگر فنون اين هنر را بياموزيم کار تا اندازه اي بسيار زياد آسان مي شود باقي مي ماند تجربه شخصي فرد البته اين نکته نيز حائز اهميت مي باشد که تکنيک تنها شرط نيست بلکه استعداد نيز دروجود افراد بايد باشد.»
و...
فهرست مطالب :
مقدمه 3-1
پيشگفتار 5-4
سينما حضوري غايب و تئاتر حضور زنده 11-6
تفاوت تکنيک بازيگري در سينما و تئاتر 25-11
خاتمه 26-25
منابع 27
مبلغ قابل پرداخت 30,000 تومان