توضیحات :
مقاله درباره بررسي عنصر بصري خط 123 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
بخشی از متن :
منشاء خط
خط از رد نقطهاي شكل مي يابد كه به وسيله يك يا چند نيرو به حركت در آمده است. دخالت نيروي خارجي، نقطه ايستا را مبدل به خطي پويا ميكند. اين مشهودترين تضادي است كه ميتوانيم ميان نقطه و خط تصور كنيم. اگر نقطه به وسيله نيروي به جلو رانده شود از آن خطي مستقيم نتيجه ميگردد.
تصوير 1-1، نقطه، خط، منتهاي خط
به طور كلي خط از سه طريق به وجود ميآيد:
1-خط ايجاد شده به وسيله نيروي وارد آمده بر نقطه، تنها در يك سوي نامشخص، كه خطي است نگاشتاري. اين خط داراي سو و كشش و بيانگر حالات روحي و رواني وارد كننده نيرو بر نقطه است.
2-خطي كه از برخورد و گستره در فضاي مادي به وجود ميآيد و آن خطي است تجسمي و ملموس.
3-خطي كه از شكافتن تاريكي به وسيله روشنايي و يا برعكس به وجود ميآيد و آن خطي است تجسمي و محتوايي.
تصوير (1-2) خط محتوايي:مرز ميان تاريكي و روشني (حد فاصل تاريكي-روشنهاي متفاوت)
تصوير (1-3) خطوط تجسمي : الف)گسيوان ب)برجسته كاري
ايجاد خط بر سطح كاغذ، با هماهنگي چند عامل فيزيكي و ذهني صورت ميپذيرد كه عبارتند از:
-ديدن
-يافتن
-تفكر ، تليل
-انتقال (يا اجرا)
تعريف عمومي خط مبتني بر زايش آن از تكرار نقاظ بيشمار است. هنگامي كه نقطه به حركت درآمده و امتداد يابد، به طوري كه بعد طول در آن عمده گردد،فرم ايجاد گشته،خط ناميده ميشود. بدين ترتيب خط، نقطه فاقد حركت را دچار حركت مينمايد و جهت حركت آن را نيز به نمايش ميگذارد. تكرار خطوط در كنار هم باعث ايجاد بعد دوم گرديده و شكل دو بعدي حاصل سطح ناميده ميشود. زايش و تحول خط از نقطه، و تغيير مسير حركت آن تا آنجا كه به ايجاد سطح ميانجامد در تصوير (1-4) به نمايش در آمده است.
بخش دوم :
انواع خط
انواع خط
خطوط تجسمي براساس جهت حركت مداوم در يك مسير به سه دستهي اصلي تقسيم ميشوند كه عبارتند از:
الف) خط راست :
ساده ترين شكل خط، خط راست است . خط راست سادهترين جنبش نقطه به واسطه يك نيروي ثابت و يكنواخت و بدون برخورد با نيروي بيروني ديگري،ايجاد ميگردد. خط راست در سه گروه مختلف قابل تعريف است:
1-خط كشيده يا افقي (تصوير 2-1).
تصوير (2-1)
2-خط قايم يا ايستاده يا شاغولي (تصوير 2-1)
3)خط قطري يا اريب (تصوير 2-1).
و ساير خطهاي ساده، انحراف يا دگرگونيهايي از اين سه گونه هستند و خطوط آزاد ناميده ميشوند. (تصوير 2-2).
تصوير( 2-2)
زماني كه يك نيروي بيروني نقطه را به سوي جهتي مشخص به جنبش در ميآورد نخستين نمونه خطي آفريده ميشود.
انواع خط راست :
1-خط افقي :
خط افقي و كشيده خطي ثابت و ساكن از لحاظ شكلي است، و از نظر بصري به ايجاد نوعي آرامش روحي و گسترش حدود فضا ياري ميرساند.
مانند خطوط افقي كه در طبيعت به صورت سطح زمين، خط افق، پهنه دريا، يا يك انسان خوابيده ديده ميشود. اين نوع خط در يك اثر تجسمي ممكن است براي نشان دادن آرامش، سكون و اعتدال باشد و يا صرفا رابطهي مناسبي را از نظر بصري و زيبايي شناسي با ساير خطوط و عناصر يك تركيب به نمايش بگذارد.(شكل 2-3)
تصوير (2-3) پهنه دريا بيشتر با ترسيم خطوط افقي آزاد به نمايش در ميآيد، حركت آزاد قلم مو و مركتب تموج آب را به طور سادهاي نمايش ميدهد.
2-خطوط عمود (شاغولي)
خطوط قايم يا شاغولي،خطي است كه بالا به پايين يا برعكس حركت ميكند و به موازارات نخ شاغول قرار ميگيرد. اين خطي است كه با افق گوشه 90 درجه ميسازد كه آن را خط عمودي نيز ميگويند. ليكن ميان خط قايم ايستاده يا شاغولي و خط عمودي تفاوتهايي وجود دارد: خط شاغولي الزاما بر افق و بر خط افقي و بنابراين بر گستره زمين عمود است و نه بر هر خط ديگر. در حالي كه خط عمودي خطي است كه علاوه بر خط افقي و بر افق بر هر خط ديگري نيز ميتواند عمود باشد. يعني اينكه خط عمودي بر هر خطي و خط شاغولي يا عمود فقط خط افق و گستره زمين عمود است. بنابراين، خط عمودي را ميتوان خطي آزاد، با امكانات ويژه جنبشهاي متغير دانست. (تصوير 2-4)
تصوير (2-4) انواع خطوط عمودي
خط شاغولي در تضاد كامل با خط افق است. اين خط با گوشه راستي كه با افق ميسازد، از حداكثر ايستادگي و استقامت برخوردار است.
خط عمود خطي است كه بلندا و ارتفاع آن، مهمترين خصوصيت شكلي است. خط عمود نقطه مقابل خط افقي است و بر افراشتگي را با مفهوم صعودي القاء مينمايد.
3-خط اريب (مايل)
خط اريب خطي است كه نسبت به خط افق و نسبت به خط شاغولي ميل مساوي دارد، يعني نسبت به هر دو خط با تنها يك گوشه موضع ميگيرد و حالت نرمال آن گوشه 45 درجه است.
خط اريب به تنهايي ميتواند عاملي براي ايجاد فضا و القاي ذهنيت مورد نظر باشد. بسياري از هنرمندان با استفاده از كيفيت پويايي خطوط اريب تركيبات بيشماري را رقم زدهاند.
تصوير (2-5) خطوط اريب بيانگر بي ثباتي،تشويق و حتي تهاجم است.
خط مايل از نظر خصوصيات شكلي و جهت،ميان خطوط افقي و عمودي در نوسان است. خط مايل،معمولا حالتي خنثي دارد و محل قرارگيري آن و همچنين،نزديك گشتن به هر يك از خطوط افقي يا عمودي بر بار بياني آن تاثير ميگذارد. همجواري با خطوط افقي بر سكون، و گرايش به سوي خطوط عمود بر تحرك آن ميافزايد اين خط به طول معمول خطي پر تحرك و جهت دار است و حالتي ناآرام و بيثبات را القاء ميكند. جهت دار بودن و القاي جهت در اين خط،يكي از مهمترين خصوصيات شكلي آن است. جهت و سمت حركت آن و قدرت هدايتگري اين خط را ميتوان در پرسپكتيو خطي عصر رنسانس مشاهده نمود.
خطوط مايل به جهت دارا بودن تواتر و تناوب بسيار، استفاده فراواني در طراحي و نقاشي دارد و جهت نمايش آشفتگي و هيجانات روحي در تضاد با خطوط افقي و عمودي به كار ميآيد.
خط مورب خطي است متحرك و غير ايستا كه هر اندازه به محور افقي نزديكتر شود كيفيت افقي آن نيز بيشتر ميشود و با نزديك شدن خط مورب به محور عمودي، داراي كيفيت خط عمودي ميگردد.
تصوير (2-6) سوزن هاي پراكنده به شكل خطوط مايل، جوهره اين نوع خط تحرك، پويايي، خشونت و عدم ثبات را به خوبي نشان ميدهد.
ب)خط خميده (منحني) :
زماني كه دو نيروي بيروني به طور متقارن، با هم و در دو سوي مختلف بر نقطه متحرك اثر گذارند و از نيروي خود نكاهند يا شدت خود را حفظ كنند،نقطه در مسيري خميده به حركت در ميآيد و خط خميده يا خميده خط (منحني) به وجود ميآيد. حال اگر يكي از اين نيروها (كه هميشه، تقريبا نيروي دوم است) شدت خود را تغيير دهد، كشش خط نيز تغيير ميكند (تصوير 1-7).
تصوير (2-7) انواع خطوط خميده
در موردي كه اين كشش هميشه و همه جا يكسان باشد، يعني نيروي دوم به طور يكسان و مداوم عمل كند،خط طي مسافتي (كه طول آن به شدت نيروي اول، در مرحله نخست و به توان كشش نيروي دوم در مراحل بعدي ارتباط دارد) خويشتن را باز مييابد، همانند ماري كه دم خود را گاز گيرد، و شكلي ايجاد ميشود كه دايرهاش گوييم اين خط خميده بسته است. (تصوير 2-8 الف و ب)
پس خط خميده خطي است كه ويژگيهاي كاملا مغاير با خصيصههاي خط راست دارد، بنابراين در تضاد كامل با آن ميباشد.
خطوط منحني نمايشي از تحرك و نرمي است، نمايشگر حركات موزون و لطيف ميگردد. كاربرد اين نوع خط در نقاشي شرق و نقاشي ايراني به وضوح قابل مشاهده است. (تصوير شماره 2-9) كاربرد موزون و تعادل منحنيهاي مختلف را مطرح ميسازد.
تصوير (2-9) دو خط خميده در رابطه با يك خط
تصوير (2-10)
در خط منحني، نيروهاي بيروني و دروني يكديگر را در نقطه به نقطه خط خنثي كرده و احساس بصري ملايمي را القاء ميكند.
خطوط منحني كه معمولا در طبيعت به شكل تپه ماهور، انتشار امواج، پستي و بلندي زمين و حركت بعضي از جانوران ديده ميشود و در يك اثر تجسمي ممكن است براي نمايش حركت سيال و مداوم، ملايمت و ملاطفت به كار گرفته شود. يا اين كه صرفا رابطه مناسبي را از نظر بصري يا ساير خطوط و عناصر يك تركيب ايجاد كند (تصوير 2-11).
تصوير (2-11) خطوط منحني در حركت مداوم حركت سيال و دگرگون شوندهاي را در مسير خود به نمايش ميگذارد.
انواع خط منحني
خط منحني اشكال مختلفي همچون دايره، خط مارپيچ و يا خطوط مواج را ميسازد.
دايره:
كاملترين شكل خط منحني و يا منحني مسدود است.
دايره، خميده بستهاي است كه به گرداگرد يك نقطه موهوم به نام مركز، كه از خود دايره جداست ميچرخد و كشش اين نقطه نسبت به تام نقاط پيرامون دايره يكي است. دايره،شكلي است دوراني كه با القاي انديشه چرخش،بيننده را به درون خود ميكشد و جذب ميكند تا آنجا كه نگرنده را از خود بيخود ميسازد. دايره نمودار حركت دوراني ثابت، نشانه آغازين از آسمانِ مسلط بر جهان، و نماد تكامل فردي انسان است.
از زمانهاي بسيار دور، شكل دايره در نماد بين مظهر تاريكي و يانگ ، مظهر نور،در فرهنگ چين مطرح بوده اس. اين نمودار ترتيب متقارني از بين تاريك و يانگ روشن است. اما تقارن آن ايستا نيست، بلكه تقارني دوراني است كه معرف يك حركت چرخي پيوسته و بسيار نيرومند است و بنا به گفته كويي – كوتزو، در سده چهارم قبل از ميلاد (يانگ چرخ زنان به مبدا خود باز ميگردد و بين وقتي به اوج خود رسيد جايش را به يانگ ميسپارد).
دايره شكل كاملي است كه حركت جاودانه و مداومي را نشان مي دهد. دايره نماد نرمي، لطافت ، سياليت،تكرار،درون گرايي، آرامش روحاني و آسماني، پاكي و صميميت و آن جهاني بودن به شمار ميآيد. به همين دليل دايره هميشه به عنوان يك شكل كامل مورد توجه بوده است و بسياري از هنرمندان در شرق و غرب سعي كردهاند آثار خود را بر مبناي دايره و يا تركيب هايي از دايره به وجود بياورند (تصير 2-12).
به ويژه در هنر ايراني نقاشان بزرگ براي ساختن آثار خود از تركيب هايي براساس حركت دايره و چرخشي الهام گرفتهاند (تصوير 2-13) همچنان كه در نقاشي و هنر مغرب زمين برخي از نقاشان دايره را به عنوان مبناي تركيبهايي خود قرار دادهاند.
تصوير (2-12) دايره نماد حركت جاودانه، تكرار و تبديل
تصوير (2-13) اسكندر و هفت دانشمند، منصور به بهزاد خمسه نظامي 898 هـ.ق
دايره نمادي از حركت و زمان است در عين حال دايره نمادي است از آسمان، حركت اجرام سماوي در حول محوري دوار و سيار و نيزن مادي است ازج هان معنوي و متعال.
دايره كم دوامترين و در عين حال استوارترين خطوط خميده است.
و...
فهرست مطالب
عنوان صفحه
1)فصل اول:
منشاء خط
2)فصل دوم: دستهبندي خطوط
بخش اول - انواع خط:
الف) خط راست
1-عمودي
2-افقي
3-مورب
ب)خط خميده
1-دايره
2-ماريچ
3-مواج
ج)خط شكسته
1-خط شكسته باز
2-خط شكسته بسته (الف) مثلث،ب)مربع)
بخش دوم - خطوط همگرا و واگرا
بخش سوم - خطوط تجسمي ملموس يامادي شده
بخش چهارم - ارزش خطي
بخش پنجم - چگونگي ايجاد تركيب هنري از خط
3)فصل سوم:
كلياتي در مورد خط:
بخش اول - خط و خطاي چشم
بخش دوم - خط و جهت
بخش سوم - خط و فضا
بخش چهارم - خط و زمان
بخش پنجم - متغير بودن خط نسبت به زمان و مكان
بخش ششم - خط و رنگ و بررسي روابط آنها
الف-خط افقي و رنگ
ب-خط عمودي و رنگ
ج-خط مورب و رنگ
د-خط و گرما
بخش هفتم - ارزشهاي شدت رنگ
بخش هشتم -چگونگي ايجاد سايه روشن به وسيله خط
بخش نهم -خط و فرم (سطح و حجم، سنگيني)
بخش دهم -خط و حجم در فضا
بخش يازدهم-خط در رابطه با نقطه و سطح (خط شكسته و نقطه، خط راست و نقطه)
بخش دوازدهم -خط در كادر
بخش سيزدهم -خط و بافت
بخش چهاردهم -نقش افت در تاثير بصري خط
بخش پانزدهم-خط و ريتم
الف)ريتم در خطوط افقي و عمودي
ب)ريتم در خطوط منحني
ج)در انواع خط
بخش شانزدهم -انواع ريتم
الف)تكرار يكنواخت
ب)تكرار متناوب
ج)تكرار تكاملي
د)تكرار موجي
بخش هفدهم - بررسي كنتراستهاي خط
بخش هجدهم-خط و طبيعت
الف)خطهاي داراي مسير آزاد در طبيعت
ب) تفاوت در خطوط اندام موجودات
ج) تفاوت خط در معماري قديم و جديد
4) فصل چهارم: روانشناسي خطوط
بخش اول - بررسي رواني خطوط
بخش دوم - تاثير رواني خط در طبيعت
الف) خطوط شكسته
ب) منحني
ج) مواج
د)مارپيچ
بخش سوم - اشارهاي به روانشناسي خطوط در آثار چند هنرمند
بخش چهارم - بررسي رواني خطوط چهره
5)فصل پنجم : بررسي خط در آثار هنرمند
بخش اول - ادگار دگا
بخش دوم - اگون شيله
بخش سوم – اسکار کوکوشکا
بخش چهارم - پيت موندريان
بخش پنجم - گوستاو کليمت
بخش ششم- جاکمتي
بخش هفتم - پال كله
مبلغ قابل پرداخت 30,000 تومان